آخرین مدل پیام عاشقانه سال 91 :
.
.
.
.
.
در حد اوضاع اقتصادی دنیا خرابتم


میدونی‌ فرق تو با روز چیه‌؟
روز ۳۰ تاش باید جمع بشه تا بشه یه ماه
اما تو همین جوری ماهی
(از سری داستان‌های چوپان دروغگو)

غضنفر و حیف نون لب رودخونه کله پاچه میشستن.
آب کله رو میبره.غضنفر برای کله علف تکون میده!
حیف نون بهش میگه ولش کن نمیتونه فرار کنه پاهاش دست منه!

متلک خودرو سواری به نیسان وانت: سهمیه بنزینت رو بخورم جیگر!

غضنفر به دوست دخترش میگه میدونی‌ فرق تو با بز چیه؟
دوست دخترش قهر میکنه میره...
اونم داد میزنه بیا بابا ...
فرقی‌ ندارین !


در سه حالت میتونی برای "دیگران" مهم باشی:

1.خوشگل باشی 2.پولدار یا مشهور باشی 3.بمیری

اومده بودن خواستگاریم میگم من فعلا میخوام درس بخونم...میگن یعنی حالا حالا ها طول میکشه؟ میگم پ ن پ ده دقیقه صبر کن همین دو صحفه هم بخونم بعد

توی دانشگاه یکی از هم کلاسیها از یه دختره خوشش اومده بود،
رفته بود کشیده بودش کنار با اعتماد به نفس کامل بهش گفته بود:
دیگه وقتشه که سایه ی یه مرد بالا سرت باشه!!

کره ای : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه عشقت عذاب آور نیست
آمریکایی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه ساندویچ گرم غذاب آور نیست
یونانی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه دسته چک عذاب آور نیست
انگلیسی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مهمونی بزرگ عذاب آور نیست
برزیلی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مسابقه فوتبال توپ عذاب آور نیست

ایرانی : انگار شما تا حالا با dialup کار نکردید!!!!!!


مردی می ره پیش کشیش تا اعتراف کنه. می گه: من در زمان جنگ جهانی دوم به یک مرد در خانه خودم پناه دادم.
کشیش می گه: خوب این که گناه نیست!
مرد می گه: ولی من بهش گفتم برای هر یک هفته ای که در خانه من بمونه باید ۵ دلار بپردازه.
کشیش می گه: درسته که کارت خوب نبوده، ولی تو با نیت خوبی این کار رو انجام دادی.
مرد می گه: اوه! متشکرم! خیالم راحت شد. فقط یه سوال دیگه…
کشیش می گه: بگو فرزندم.
مرد می گه: آیا باید بهش بگم که جنگ تموم شده؟


یه نفر می خواسته خودکشی کنه با یه ظرف غذا میره روی ریل می خوابه. بهش میگن تو اگه میخوای خودکشی کنی دیگه واسه چی غذا برمی داری ؟ میگه اومدیم و قطار یه هفته دیگه امد


دختر: مامان من زن این مرد نمی شم!
مادر: چرا دخترم؟ مگه این مرد چه عیبی داره؟
دختر: اون به جهنم اعتقاد نداره مامان!
مادر:تو با اون ازدواج کن، من خودم کاری می کنم که جهنم رو از نزدیک ببینه!!!

اولي: تا به حال به هيچ كدام از آرزوهاي دوران كودكي ات رسيده اي؟
دومي: بله، وقتي بچه بودم و مادرم موهايم را شانه مي كرد، آرزو داشتم كچل بشوم!


غضنفر تا ده سال برای مادرش عزاداری می کرد . بهش میگن : آخه چقدر گریه می کنی ده سال گذشته . میگه : آخه هر وقت یادم میفته که موقع خاکسپاریش چه دست و پایی میزد جیگرم آتیش می گیره


در تيمارستان
رئيس تيمارستان به يكي از مراقب ها مي گويد: «من در اين جا از همه راضي هستم، فقط ديوانه اي هست كه اصرار دارد من برج ايفل را از او بخرم.»
مراقب مي گويد: «خب، چرا نمي خريد؟»
رئيس تيمارستان مي گويد: «آخر پول ندارم. اگر داشتم، حتما مي خريدم.»

قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم

منبع:mehrx5.blogfa.com